داستانهای کوتاه

داستان کوتاه ، DASTAN KOTAH . dastan kotah . dastane kotah . داستان کوتاه درمورد والدین . dastanhaye kotah . غصه های کوتاه فردوسی . dastan tarikhi . داستان درمورد محبت مادر . dastan kootah . داستان های کوتاه تاریخی . 16,432,352

داستانهای کوتاه

داستان کوتاه ، DASTAN KOTAH . dastan kotah . dastane kotah . داستان کوتاه درمورد والدین . dastanhaye kotah . غصه های کوتاه فردوسی . dastan tarikhi . داستان درمورد محبت مادر . dastan kootah . داستان های کوتاه تاریخی . 16,432,352

داستان کوتاه : خیابان بی پایان نوشته تکین Takin

خیابان بی پایان   

                                                                                                              

چراغهای خیابان،تاریکی را می شکافد و سنگ فرش خیابان را روشن میکند.بیشتر به صفحه شطرنج می ماند،کمی روشنایی و کمی تاریکی.من هم مانند سربازی زخمی،تنها و شکست خورده در وسط این صفحه بزرگ دنبال شاه میگردم. دنبال شاه!مثال خوبی بود.سه شب هست که دنبال چیزی نا معلومی هستم بدون آن که بدانم چیست.هرچه بیشتر میگردم بیشتر در غم فرو میروم .یاد جمله ای از ارد می افتم«غم،سیاهچال توانایی هاست»توانایی من بیشتر گم کردن و پیدا نکردن است.همان طوری که روی صفحه شطرنج راه میروم صدایی میشنوم،صدایی دور از دل تاریکی.ناخود آگاه به طرف صدا برمیگردم.یک لحظه فکر کردم صدای خودم را شنیده ام.میخواستم فریاد بزنم پیدایم کردی؟ولی دیگر صدایی نیامد.انگار صدا هم در تاریکی گم شد.برگشتم و به راهم ادامه دادم.هرچه میروم به انتهای خیابان نمیرسم.انگار کسی آن را میکشد.تمام خیابان یک تصویر بیشتر ندارد.شب هم مانند خیابان بی پایان شده است.سه شب بدون طلوع.شاید خورشید را هم گم کردم.دنیایی بدون خورشید و خیابانی بی پایان.بیشتر به فیلم کمدی می ماند تا ترسناک.من هم تنها بازیگر آن هستم،و البته آن صدا.گاهی فکر میکنم که هیچکدام از اینها واقعی نیستند و آن چیز که دنبالش میگردم.او چیست،او کیست؟کجا هست؟کجا هستم؟بله یادم آمد،خودم را گم کرده بودم.سه شب تمام،یا شاید چند دقیقه!تصاویر درون قاب چوبی،.تاریکی و خیابان،چشمم را از تابلو نقاشی بر میدارم و از پنجره به خورشید نگاه میکنم.


داستان کوتاهی از نویسنده ایرانی مقیم اروپا : تکین Takin (ناصر حاتمی Naser Hatami)


 تکین، Takin، ناصر حاتمی، Naser Hatami، ناصرحاتمی، ناصر حاتمی تکین، naserhatami، تکین Takin، ناصر حاتمی Naser Hatami، داستانی از ناصر حاتمی


نظرات 1 + ارسال نظر
مریم بهمنش 1395,09,14 ساعت 08:30 ب.ظ

خیلی قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد