اُمیت و روژوه / یاسمین آتشی
"خسرو" (اشک بیست و چهارم) فرمانروای ایران پس از آنکه توسط مجلس مهستان به پادشاهی دودمان اشکانیان ایران انتخاب شد .
شنید
عده ایی از رایزنان دربار به شاهزادگان " اُمیت " و " روژوه " ، فرزندان
"پاکور" پادشاه پیشین ایرانزمین نهیب می زنند که پادشاهی از آن شماست و نه
عمویتان خسرو!
هر دو برادر با این سخنان سرافکنده و سرشکسته می شدند ، بیشتر روزها در انزوا و تنها بودند .
پادشاه
ایران ماجرای این دو را شنید از این روی امیت و روژوه را فراخواند و به
آنها گفت : ریش سفیدان و خردمندان ایران مرا به فرمانروایی برگزیده اند اما
باز هم برای من ارزش برادرم پاکور که اکنون در بین ما نیست و شما فرزندان
او، بسیار مهمتر از این عنوان است . حال اگر هر دو شما به این نتیجه رسیده
اید که بهتر است من در این موقعیت نباشم نامه ایی برای مجلس مهستان می
نویسم و از آنها خواهم خواست این عنوان را به کس دیگری بدهند ، شاید انتخاب
آنها شما باشید .
فرمانروا ، پسران پادشاه پیشین را تنها گذاشت تا فکر
کنند . وقتی برگشت دید در مقابل تخت پادشاهی دو تاج شاهزادگی پسران پاکور
است و این بدان معنا بود که آنها به شرایط جدید تن داده و نظر مجلس مهستان
را پذیرفته اند و دیگر سهمی از قدرت برای خود قائل نیستند .
پاکور دستور
داد تاج ها را به آنها برگردانند و از آنها خواست در کشورداری تنهایش
نگذارند . و به آنها گفت قوی باشند و به سخن بدخواهان توجه نکنند و خود
باشند یک اشکانی نجیب زاده ، اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : آدم
خودساخته ، بازیچه بادهایی که به هر سو روانند نمی گردد . و اینچنین بود که
در طی 19 سال پادشاهی خسرو پادشاه اشکانی ، این دو برادر یاور او و
افسرانی شجاع برای کشورمان ایران بودند .
دو نام "امیت" و "روژوه" که ریشه از زبان پهلوی باستان دارند امروز "امید" و "روزبه" خوانده می شوند .