داستانهای کوتاه

داستان کوتاه ، DASTAN KOTAH . dastan kotah . dastane kotah . داستان کوتاه درمورد والدین . dastanhaye kotah . غصه های کوتاه فردوسی . dastan tarikhi . داستان درمورد محبت مادر . dastan kootah . داستان های کوتاه تاریخی . 16,432,352

داستانهای کوتاه

داستان کوتاه ، DASTAN KOTAH . dastan kotah . dastane kotah . داستان کوتاه درمورد والدین . dastanhaye kotah . غصه های کوتاه فردوسی . dastan tarikhi . داستان درمورد محبت مادر . dastan kootah . داستان های کوتاه تاریخی . 16,432,352

داستان کوتاه : در غم به دنبال چه هستید ؟


 

پیری برای جمعی سخن میراند...

لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. 

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.

او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ و حکیم ارد بزرگ چه زیبا گفته است : « کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند . »


داستان کوتاه : صد در صد زن ها خوبن !

نسرین جان مهمونم بود ازش پرسیدم :  وقتی شوهرت با عصبانیت از خانه بیرون می ره چه کار می کنی ؟ پاسخ داد : در رو پشت سرش می بندم !
گفتم با خودت نمی گی کجا میره ؟ چه می کنه ؟ با کی هستش !!!
نسرین مبهوت نگاهم می کرد گفت خوب نه ... چرا باید فکر بد بکنم شوهرم خوبه
به نسرین گفتم خیلی پرتی هااا
گفت چطور ؟
گفتم : تو مردها رو خوب نمیشناسی ، مردها فکر می کنند وقتی از خنه میرن بیرون اجازه دارن هر کاری بکنند اما بیچاره زن که همیشه باید توسط اون ها اسکورت بشه بدون اجازه اون ها نه بخنده نه حرف بزنه اونها از صفت “جوان ” برای زنهای زیر ۱۸ سال و مردهای زیر ۸۰ سال استفاده می کنند !!!

اگر زنی رنگ شاد بپوشه رژ لب بزنه ، و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذاره ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می بره .

ولی اگر کلاه کوچکی بر سرش بگذاره و کت و دامن خیاط دوز تنش کنه شوهرش با کمال میل او را بیرون می بره و تمام مدت به زنی که لباس رنگ شاد پوشیده و کلاه عجیب و غریب سرش گذاشته و رژ لب زده ، خیره می شه !!! ”

تنها ۹۹ درصد مردها هستند که باعث بدنامی ۱ درصد باقی مانده می شن !

زنها نقاط مشترک زیادی با شوهراشون دارند ، زنها عاشق همسر خودشون هستند و مردها هم عاشق خودشان هستند !!!

وقتی شوهرم می گه : می خوام همه ی ورق هامو رو کنم بی اختیار به آستینش نگاه می کنم !!!

اکثر مردها سه گروه رو دوست دارند ولی هیچ وقت آنها را درک نمی کنند : افراد مونث ، دخترها و زنها !!!

تو خیلی مردهای باهوش رو می شناسی که با زنهای کودن ازدواج کرده اند ، ولی هرگز زن باهوشی رو پیدا نمی کنی که با مرد کودنی ازدواج کرده باشه !

زن بودن کار بسیار شاقیه ، چون معمولا مستلزم سر و کله زدن با مردهاست !!!

نسرین یه نگاهی به سرتا پام کرد و گفت جالبه

اما من با تو هم عقیده نیستم این حرفها رو کجا خوندی؟! تو که همیشه از نجابت و خوبی شوهرت برای همه تعریف می کنی

خندیدم و گفتم شوهر من یه چیز دیگه اس!!

گفت شوهر همه یه چیز دیگه اس!!

و خندید و ادامه داد حکیم ارد بزرگ میگه : همسران باید یکدیگر را ستایش کنند و فرزندان هم آنان را و آموزگاران ... ستایشگری برای همه هست .

گفتم : مردهای خوب هم زیاد هستند هااا

نسرین جان هم خندید و گفت : مثل زنهای خوب که 100 درصدشون خوبن

و خندیدیم




داستان کوتاه : روز ازدواج پسر نادرشاه افشار

نادر شاه افشار پس از بخشیدن دوباره تاج و تخت هند به "محمد شاه گورکانی" پادشاه هندوستان ، خواست یکی از دختران او را به همسری نصراﷲ میرزا دومین پسر خود درآورد . از سویی دیگر دستور تشکیل جلسه با شکوهی از اندیشمندان و خردمندان هند را در کاخ پادشاهی داد . محمد شاه گورکانی پس از دیدن آن همه از دانشمندان کشورش در کاخ اش به پادشاه ایرانزمین گفت تا کنون هیچ گاه این همه اندیشمند و خردمند در کاخ ما دیده نشده بود . نادرشاه خندید و به او گفت اگر گوشت به حرف خردمندانت بود ، من هم اکنون در حال جنگیدن با سپاه یاغی عثمانی بودم و مرا به هند چکار ؟ ...
نصراﷲ میرزا فرزند نادر به پدر گفت چه لزومی بود در روز مراسم ازدواج من این همه عالم اینجا بیاید و پدر دستی بر شانه اش گذاشت و گفت تو باید اینها را ببینی و بشناسی اینها بهترین دوستان تو هستند . ارد بزرگ اندیشمند کشورمان می گوید : (چه فریست زندگی را ، آنگاه که برآزندگان را نشناسی ؟ و در خود بپیچی ؟ ) .
گفته می شود پس از بازگشت سپاه پیروز ایران از هند ، محمدشاه گورکانی دستور داد بخشی از کاخ اش ، محل همیشگی درس و بحث اندیشمندان هندی باشد ...

برایت ارزوی کافی میکنم!!!

در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم :
هواپیما درحال حرکت بود و آنها همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: " دوستت دارم و آرزوی کافی برای تومیکنم."
دختر جواب داد: " مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تومیکنم ."
آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمی‌خواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: " تا حالا با کسی خداحافظی کردید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟ "
جواب دادم: " بله کردم. منو ببخشید که فضولی می‌کنم چرا آخرین خداحافظی؟ "
او جواب داد: " من پیر و سالخورده هستم او در جای خیلی دور زندگی می‌کنه. من چالش‌های زیادی را پیش رو دارم و حقیقت اینست که سفر بعدی او برای مراسم دفن من خواهد بود . "
" وقتی داشتید خداحافظی می‌کردید شنیدم که گفتید " آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. " می‌توانم بپرسم یعنی چه؟ "
او شروع به لبخند زدن کرد و گفت: " این آرزویست که نسل بعد از نسل به ما رسیده. پدر و مادرم عادت داشتند که اینرا به همه بگن."
او مکثی کرد و درحالیکه سعی می‌کرد جزئیات آنرا بخاطر بیاورد لبخند بیشتری زد و گفت: " وقتی که ما گفتیم " آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. " ما می‌خواستیم که هرکدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته می‌ماند داشته باشیم. " سپس روی خود را بطرف من کرد و این عبارتها را که در پائین آمده عنوان کرد :
" آرزوی خورشید کافی برای تو می‌کنم که افکارت را روشن نگاه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است. آرزوی باران کافی برای تو می‌کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .
آرزوی شادی کافی برای تو می‌کنم که روحت را زنده و ابدی نگاه دارد .
آرزوی رنج کافی برای تو می‌کنم که کوچکترین خوشی‌ها به بزرگترینها تبدیل شوند .
آرزوی بدست آوردن کافی برای تو می‌کنم که با هرچه می‌خواهی راضی باشی .
آرزوی از دست دادن کافی برای تو می‌کنم تا بخاطر هر آنچه داری شکرگزار باشی .
آرزوی سلام‌های کافی برای تو می‌کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحتری داشته باشی ."
بعد شروع به گریه کرد و از آنجا رفت ...
می گویند که تنها یک دقیقه طول می‌کشد که دوستی را پیدا کنید٬ یکساعت می‌کشد تا از او قدردانی کنید اما یک عمر طول می‌کشد تا او را فراموش کنید ...
اگر دوست دارید این را برای کسی که هرگز فراموش نمی‌کنید بفرستید ...
تقدیم به شما دوستان عزیزم آرزوی کافی برایتان میکنم