صدای جاودانه دختران ایرانی / یاسمین آتشی
سواره نظام مهرداد نخست ، خسته از جنگهای طولانی وارد شهر هیرکانی (گرگان) شد .
آنها در شرق نیروهای متجاوز بدوی و در غرب دمتریوس را شکست سختی داده بودند .
مهرداد
پادشاه اشکانی با لباسی ساده در شهر می چرخید و به گفتگوهای مردم گوش می
داد نیم روزی که گذشت به گوشه دیواری تکیه داد تا خستگی از تن بدر کند از
پنجره کوچک بالای سرش سخنان دخترانی را می شنید حرف های آنها با صدای فرش
بافیشان به هم آمیخته بود .
یکی از آنها می گفت مهرداد اگر سخت است
فرزندی دارد دلنرم . مهرداد با شمشیر پیمان بسته پس فرزند نرم خوی او با
خرد و هوش دوستی کند .
دختر دیگر گفت : آنکه پایه دستگاه دودمان را می
ریزد نمی تواند نرم خو باشد او باید همانند پی ساختمان سخت و آهنین باشد پس
جبر بر سختی اوست .
و دختر کوچکتری که صدایش بسیار ضعیف می نمود ادامه
داد : آنکه بر این زمین سخت ساختمان می سازد و خود نمایی می کند از جنس
زیبایی است و زمین سخت را به آسمان می برد .
مهرداد تکانی خورد با خود گفت چطور چنین دختران دانایی در این مرز و بوم زندگی می کنند و او خود نمی داند .
آن شب تا به پگاه خورشید مهرداد اشکانی ، نخستن پادشاه دودمان اشکانیان در تمام مدت به حرفهای آنها اندیشید .
در وجود خود سختی و قدرت پی ساختمان دودمان را می دید و در وجود فرهاد دوم (فرزندش) دانایی و هوش بنای ساختمان را .
آن
سه دختر به ریشه ها پرداخته بودند و مهرداد از این بابت در شگفت بود . به
گفته ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایرانی : پرداختن به ریشه ها ، کار ریش
سفیدان و اهل دانش است . فردای آن روز پادشاه ایران با تنی چند از نزدیکان
به خانه ایی که روز پیش ندا از آن شنیده بود رفت و با شگفتی دید آن خانه
متروکه است از همسایگان پرسیدند و آنها گفتند سال ها پیش در این خانه مرد و
زنی بودند با سه دختر که فرش می بافتند هر سه دانا و از شاگردان ورتا (
حکیم و دانشمند زن ابتدای دودمان اشکانیان ) . همه آنها بدست مزدوران
آندراگوراس یونانی به بجرم ایراندوستی زنده در کف همان خانه دفن شدند .
مهرداد
با شنیدن این سخنان ، بر آبادی آن خانه همت گمارد و آن خانه را مدرسه نمود
در حالی که موبدان زرتشی اصرار بر آن داشتند که آن خانه آتشکده گردد و
مهرداد نپذیرفت و گفت جای آتشکده در کوهستان است نه میان مردم .
از آن زمان بزرگترین دانشمندان را برای تربیت و افزودن دانش فرهاد دوم بکار گرفت .
برای
همین فرهاد دوم در بسیاری از نبردها قبل از جنگ پیروز شده بود چون با دانش
پشت سر دشمن خویش را خالی و سپس با تکانی آن را فرو می ریخت .
فرهاد
دوم برای ایجاد جنگ خانگی در سوریه ( قسمت باقی مانده سلوکیان متجاوز
)دمتریوس را که توسط پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها کرد تا
میان دو برادر نبردی درگیرد. گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت
انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتیخوس
برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی گران به ایران آمد، ولی
فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی کشته
شد. از این پس سلوکیان یونان دیگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را
ندادند. انحطاط کامل دولت سلوکی از همین زمان آغاز گردید.
صدای جاودانه دختران ایرانی / یاسمین آتشی
سواره نظام مهرداد نخست ، خسته از جنگهای طولانی وارد شهر هیرکانی (گرگان) شد .
آنها در شرق نیروهای متجاوز بدوی و در غرب دمتریوس را شکست سختی داده بودند .
مهرداد پادشاه اشکانی با لباسی ساده در شهر می چرخید و به گفتگوهای مردم گوش می داد نیم روزی که گذشت به گوشه دیواری تکیه داد تا خستگی از تن بدر کند از پنجره کوچک بالای سرش سخنان دخترانی را می شنید حرف های آنها با صدای فرش بافیشان به هم آمیخته بود .
یکی از آنها می گفت مهرداد اگر سخت است فرزندی دارد دلنرم . مهرداد با شمشیر پیمان بسته پس فرزند نرم خوی او با خرد و هوش دوستی کند .
دختر دیگر گفت : آنکه پایه دستگاه دودمان را می ریزد نمی تواند نرم خو باشد او باید همانند پی ساختمان سخت و آهنین باشد پس جبر بر سختی اوست .
و دختر کوچکتری که صدایش بسیار ضعیف می نمود ادامه داد : آنکه بر این زمین سخت ساختمان می سازد و خود نمایی می کند از جنس زیبایی است و زمین سخت را به آسمان می برد .
مهرداد تکانی خورد با خود گفت چطور چنین دختران دانایی در این مرز و بوم زندگی می کنند و او خود نمی داند .
آن شب تا به پگاه خورشید مهرداد اشکانی ، نخستن پادشاه دودمان اشکانیان در تمام مدت به حرفهای آنها اندیشید .
در وجود خود سختی و قدرت پی ساختمان دودمان را می دید و در وجود فرهاد دوم (فرزندش) دانایی و هوش بنای ساختمان را .
آن سه دختر به ریشه ها پرداخته بودند و مهرداد از این بابت در شگفت بود . به گفته ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایرانی : پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است . فردای آن روز پادشاه ایران با تنی چند از نزدیکان به خانه ایی که روز پیش ندا از آن شنیده بود رفت و با شگفتی دید آن خانه متروکه است از همسایگان پرسیدند و آنها گفتند سال ها پیش در این خانه مرد و زنی بودند با سه دختر که فرش می بافتند هر سه دانا و از شاگردان ورتا ( حکیم و دانشمند زن ابتدای دودمان اشکانیان ) . همه آنها بدست مزدوران آندراگوراس یونانی به بجرم ایراندوستی زنده در کف همان خانه دفن شدند .
مهرداد با شنیدن این سخنان ، بر آبادی آن خانه همت گمارد و آن خانه را مدرسه نمود در حالی که موبدان زرتشی اصرار بر آن داشتند که آن خانه آتشکده گردد و مهرداد نپذیرفت و گفت جای آتشکده در کوهستان است نه میان مردم .
از آن زمان بزرگترین دانشمندان را برای تربیت و افزودن دانش فرهاد دوم بکار گرفت .
برای همین فرهاد دوم در بسیاری از نبردها قبل از جنگ پیروز شده بود چون با دانش پشت سر دشمن خویش را خالی و سپس با تکانی آن را فرو می ریخت .
فرهاد دوم برای ایجاد جنگ خانگی در سوریه ( قسمت باقی مانده سلوکیان متجاوز )دمتریوس را که توسط پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها کرد تا میان دو برادر نبردی درگیرد. گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتیخوس برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی گران به ایران آمد، ولی فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی کشته شد. از این پس سلوکیان یونان دیگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را ندادند. انحطاط کامل دولت سلوکی از همین زمان آغاز گردید.
ممنون از شما
برو یره چرت نگو
alan az koja pakhsh mishe?
حرف راست آدم راست میخاهد<>پس راست باش تا با تو باشند
دور از تو اندیشه بدان
عماد جان نگران نباش.همه ما میدونیم که کشورت به خاطر تلاشهای بی وقفه مادر و خواهر و زنان فامیلتان به کشوری کاملا مدرن در صنعت روسپیگری تبدیل شده و بدون اگه ایرانی ها همه دوست دارن بیان دبی واسه لذت بردن از مادر و خواهر شما در روسپی خانه های دبی هست.بهت قول میدم که خودمم با رفقام بیام اونجا و تمام حرفات رو مو قعی که با خانوادت هستیم تائید کنیم تا دلت خوش بشه گوگوری سوسمار خور.
راستی تو میونی که بابات کیه؟ احتمالا مادرتم نمیدونه ولی هر کی که هست حتما یک ایرانیه
ایوووووووووووول !!!!!!!!!!!!!!!!!!!دمت گرم مسافر1 !!!!!!!!!!!!!!!!بوووووووووووووووووس
مر۳۰
DASTANE PICHIDEI BOOD AMMA BARAM JALEB BOOD ! NICE MAN MIDONAM BABASH KIYE!?}GHAZAFI}
gand bood
اشغال بود
تا گردش جهان و دور آسمان بپاست *** طوق ایزدی همیشه رهنمای ماست ************ امید وارم این سایت هم همیشه برپا باشه
ایییییییییییییییییییییییول
توپ بود
همه ی داستان های بانو آتشی زیبا هستند ولی برخی بخش های تاریخ رو به پیروی از تاریخ دروغین (اسکندر مقدونی-تازش تازیان - سلوکیان - مغول ها و ...) نوشتن !!!
این دروغ ها تا چند سال دیگه فراگیر میشه ولی امروزه کمتر کسانی این رو باور می کنن!
....................
دردود بر همه ایرانیان وپارسی زبانان
تا زنده ام دوست دارم زیر سایه وطنم ایران باشم
داستان جالبی بود
هر ایرانی که برای ایران قلبش نمی تپد بهتر که نتپد "
دکتر حامی "
۵۲۴۱۰
ایوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول مسافر یک فداییییییییییییییییییییییییییییییی داری ب خدا ....فدااااااااااااااااااااااااااااااات همی جواب تو بسشه دیگه.....ها ها ها ها ها ها منم بات میام خاسی بری بگو منم تاییدیشو از خونوادشم میگیرم واست شدییییییدددددد شدید