داستانهای کوتاه

داستان کوتاه ، DASTAN KOTAH . dastan kotah . dastane kotah . داستان کوتاه درمورد والدین . dastanhaye kotah . غصه های کوتاه فردوسی . dastan tarikhi . داستان درمورد محبت مادر . dastan kootah . داستان های کوتاه تاریخی . 16,432,352

داستانهای کوتاه

داستان کوتاه ، DASTAN KOTAH . dastan kotah . dastane kotah . داستان کوتاه درمورد والدین . dastanhaye kotah . غصه های کوتاه فردوسی . dastan tarikhi . داستان درمورد محبت مادر . dastan kootah . داستان های کوتاه تاریخی . 16,432,352

داستان کوتاه : گستاخی رومیان

اردوان یکم در آذر ماه سال 126 پیش از میلاد دستور آزادی سه هزار اسیر رومی را داد . آنها با لباس مبدل برای ایجاد هرج و مرج و جاسوسی از مرزها گذشته و خود را به شهرهای ایران رسانیده بودند . بعضی از این اسیران بیش از 10 سال در زندان بودند آنها براحتی به زبان پهلوی (زبان آنروز ایرانیان) سخن می گفتند روزی که اسرا از پایتخت ایران خارج می شدند یکی از آنها مغرورانه به نوجوانی ایرانی که به آنها نگاه می کرد گفت خورشید ما را از شرق به غرب کشاند و ما آزاد شدیم . نوجوان هم خندید و گفت آخر خورشیدها در مشت پادشاهان ایران هست ! و آنها شما را پیاپی به غرب می بخشند !
دانای ایرانی حکیم ارد بزرگ می گوید : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد .
این پرسش در ذهن ایجاد می شود آیا آن اسرا پیام مهر ایرانیان را حس کردند ؟!
خیر
پس از سال ها توطئه ، پنجاه سال بعد از این حادثه دهها هزار رومی وارد ارمنستان و آذربادگان ایران شدند .

مهر و سخاوت ایرانیان به شرق و غرب ، شمال و جنوب چه بازده ایی داشت ؟ جز پررویی ، گستاخی و زیاده خواهی ؟...




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد