آیا در خرد و حکمت عشق هست ؟ / یاسمین آتشی
استاد در مورد آموزه های ارد بزرگ به شاگردانش گفت : اندیشه های "ارد بزرگ" خشک و بی روح است ، ورطه خرد و حکمت روح انسان را می آزارد ! عشق است که آدمی را کمال می بخشد کمالی که در سخن و شعر ، شخصی همانند مولانا نمایان است .
یکی از دانشجویان حاضر به جواب به استاد گفت : حکیم فردوسی ، شاهنامه را با نام "خداوند جان و خرد" آغاز می کند و نه "خداوند جان و عشق" !! و این خود نشان دهنده برتری خرد بر عشق است .
استاد که کمی از پاسخ صریح دانشجو رنجیده است ، می گوید : خوب فردوسی هم حکیم و خردمند است ، آیا تا به امروز شنیده اید عاشقی برای معشوقش شعر فردوسی بنویسد ؟!
یکی از دانشجویان همیشه ساکت کلاس بر می خیزد و می گوید :
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست ِ منست
هنر نزد ایرانیان است و بـــس
ندادند شـیر ژیان را بکــس
همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم
اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار
و با کلماتی شمرده می گوید این شعر همه عاشقان کشورمان ، به مام میهن "ایران" است .
همکلاسی دختر او ، "ناهید" که نشریه دانشجوی دانشگاه را اداره می کند بلند می شود و نشریه را به استاد نشان می دهد و صفحه ایی را باز می کند و به استاد می گوید : ما در آخرین شماره نشریه مان این جمله ارد بزرگ را چاپ کرده ایم :
به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...
پس از چند لحظه دانشجویان می بینند که استاد رویش را به طرف دیوار نموده و با دستمال کاغذی چشمانش را ....
آیا در خرد و حکمت عشق هست ؟ / یاسمین آتشی
استاد در مورد آموزه های ارد بزرگ به شاگردانش گفت : اندیشه های "ارد بزرگ" خشک و بی روح است ، ورطه خرد و حکمت روح انسان را می آزارد ! عشق است که آدمی را کمال می بخشد کمالی که در سخن و شعر ، شخصی همانند مولانا نمایان است .
یکی از دانشجویان حاضر به جواب به استاد گفت : حکیم فردوسی ، شاهنامه را با نام "خداوند جان و خرد" آغاز می کند و نه "خداوند جان و عشق" !! و این خود نشان دهنده برتری خرد بر عشق است .
استاد که کمی از پاسخ صریح دانشجو رنجیده است ، می گوید : خوب فردوسی هم حکیم و خردمند است ، آیا تا به امروز شنیده اید عاشقی برای معشوقش شعر فردوسی بنویسد ؟!
یکی از دانشجویان همیشه ساکت کلاس بر می خیزد و می گوید :
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست ِ منست
هنر نزد ایرانیان است و بـــس
ندادند شـیر ژیان را بکــس
همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم
اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار
و با کلماتی شمرده می گوید این شعر همه عاشقان کشورمان ، به مام میهن "ایران" است .
همکلاسی دختر او ، "ناهید" که نشریه دانشجوی دانشگاه را اداره می کند بلند می شود و نشریه را به استاد نشان می دهد و صفحه ایی را باز می کند و به استاد می گوید : ما در آخرین شماره نشریه مان این جمله ارد بزرگ را چاپ کرده ایم :
به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...
پس از چند لحظه دانشجویان می بینند که استاد رویش را به طرف دیوار نموده و با دستمال کاغذی چشمانش را ....
درود ایزد برشما باد متن زیبا ودلنشینی بود.
چو ایران نباشد تن من مباد.تنها جمله ای که میتوان برای نشان دادن عشقمون به ایران گفت.همین